قرآن در کامپیوتر

دانلود نرم افزار های قرآنی یه صورت رایگان

قرآن در کامپیوتر

دانلود نرم افزار های قرآنی یه صورت رایگان

سه حکایت طنز

 


اطعمه نادره فی مملکت چین
مخبر بی بی سی بنام « Andrew Harding» در مورخه 23 سپتامبر سال 2006 در ساعت 11:30 دقیقه از شبکه رادیو 4 بی بی سی چنین گزارش داد: گرچه تو انگلستان رستوران چینی خیلیه و مشتریا می تونن  غذایه دلخواه خودشونا تویه این رستورانا بخورن، اما اونی که  توی عرضه اطعمه چینی تخصص داره، «شف» یا آشپز باشی داخل سرزمین چیننه و بس. وقتی برای تهیه این گزارش بیکی از این رستورانای چین رفتم، اولین چیزی که توجهمو جلب کرد وجود نوشابه ایی بود روی میز که گفتند نوشابهء آلت نرینه یا بقول عوام الناس «ابوالعباس» گوزنه. توی جمهوری خلق چین، مشتری این رستورانا بازاریای پول دارن! بهر حال پشت میزمون نشسیم و  غذا را آوردن و چیدن روی میز: خوراکی بود خاکستری و براق. گارسن رستورانه که خواهری بود «لا محجبه» باسم «نانسی» گفت: فلان سگ روسی یه. پرسیدم: حتمآ  سگش خیلی درشت بوده؟ خواهرک درجواب گفت: همین طوره. والا همچی  «ابوالعباسی» (آلت نرینه) نداشت. سرم را بالا گرفتم و نگاهی به اطرافم انداختم: رستورانی بود خیلی دنج تویه یکی از کوچه پس کوچه های تاریک «پکن» یا «بژینگ» فعلی. بهر تقدیر، خواهر نانسی یک دست کامل از انواع اطعمهء نادره چینی را روی میز ما چید. وسط  دیس  تمساحی از هویج درست کرده بودن و اطعمه نادره را اطراف اون چیده بودن: نرینه یا همان «ابوالعباس» سگه را باضافه دنبلاناش برای دکور دو طرف قامت کشیده «ابوالعباس»  سگه گذاشته بودن. در جوار این «ابوالعباس» چیزای دیگه هم دیده میشد که از نظر ما انگلیسیا شباهت زیادی داشت به کالباس نیمه خمیده خورد نکرده یه «سلامی». بعدش خواهر نانسی گفت: فلان خره. خیلی برای پوست خوبه. بعد نانسی با اشاره به خوراکای دیگه گفت: اینهم خوارک ماره. قوه باء را بکره یه مریخ میرسونه. علت هم اینه که مار دو تا «ابوالعباس» داره. چرا اینجور هاج و واج نگاه میکنی؟ حتمآ خبر نداشتی؟ جواب دادم : نه والله. این اولین باره که می شنفم. اونوقت خواهر «لامحجبه» مکتبی پیرو  مارکس و مائو گفت: اینم که می بینی «ابوالعباس» قوچه.  اینکه باندازه یه دسه بیله مال گابه. این یکی هم ماله «سیل» دریاییه که برای گردش خون و قلب و عروق محشره. بعد اشاره کرد به سه  تا چیز طنابی شکل و گفت: اینا هم «ابوالعباس» گوزن منچوریه. مطلب دیگری که اضافه کرد این بود: دو نفر از مقامات عالیه جمهوری که همین حالا بالا سرتون تشتیف دارن، مشغول تناول انواع «نرینه آلاتند». در ضمن بدون که ما توی چین بهترین مطعم یا رستوران  خوارک «ابوالعباسیم». بعد از شنیدن این مطلب، دوباره باطرافم نگاه کردم. دیدم که این رستوران بیشتر به استخر و سونا شباهت داره تا جایی دیگر. خواهر مکرمه هم مدعی شد که افرادی مثل ایشونا توی این مطعم بسبک فرانسوی ها «گارسن» نمیگن، میگن «متخصص تغدیه». بعد گفت: در ضمن توی این مطعم یا رستوران مشروبات الکلی زیاد مصرف نمیشه. فقط عوام الناس اند که میاند و سری بخمره می زنن و با آن دندان های خوشگلشون قهقه سر میدن و  بعد کش و کش راهشانو میکشن و میرن خونه هاشون. وقتی صحبتش باینجا رسید، لیوانی حاوی عرق سگی روسی معروف به «ودکا» که مقداری خون گوزن توش ریخته بودن کف دسم گذاشت که راستش دستشاکوتاه کردم.  میگفت منوی  «ابوالعباسی» این مطعم را مردی باسم « Guo.Boiled » طراحی کرده. البته چینی ها خیلی به خوراک  «ابوالعباس» برای فعال شدن فلانجاشون اعتقاد دارن. این شخص در حال حاضر 81 سال داره. وقتی بلوای سال 1949 علم شد، « Guo.Boiled » به تایوان فرار کرد و بعد از امریکا سر در آورد. اینجا بود که سر بجیب تفکر فرو برد و در بحر داروهای سنتی چینی به غور پرداخت و روی «ابوالعباس» سگ بررسی ها کرد. میگه ظاهرآ «ابوالعباس» سگ کلسترولش خیلی کمه و فایده آن محدود نمیشه به به سفت کردن «ابوالعباس» آدما، بلکه دوایی هر دردیه. همانطور که قبلآ گفتم دو نفر از مقامات عالیقدر حکومتی همین الان بالای سر تون مشغول خوردن «ابوالعباسند». این دو نفر میهمون کسایی هستن که برای بسن  قراردادی نون و آب دارموافقت این دوتا مقام را لازم دارن. راستی چه جایی بهتر از اینجا پیدا میشه که آدم یک دیس کوه کرده از انواع «ابوالعباس» وحوش و خزندگان جلوش باشه و در جوار بخارات صاتعه از دیس راجع به زیر و بم قرار داد بحث کنه. در ضمن من باب احتیاطات برای اینا یه غرفه اختصاصی در نظر گرفتیم تا با خیال راحت حرفاشونا بزنن. در عین حال این را هم گفته باشم که بعضی ها«ابوالعباس» آبدار دوست دارن ولی ما فکر کردیم شما که مخبر بی بی سی هسین، شاید خوشتون نیاد، بهمین جهت «ابوالعباس» ها را خوب  برشته کردیم.  راسی، چن وقت پیش یه بساز بفروش خیلی خرپولی با چهار نفر اومد اینجا. درضمن بدون که زنها زیاد اینجا نمیآن. اگر هم بیاین  بایس بدونن که نباید دنبلان بخورن چون برای اونجاشون خوب نیست. بهر حال، بساز بفروشه 5700 دلار بابت یک خوراک استثتایی پرداخت کرد، خوراکی که ماها پیش بایس بما سفارش بدن، چون «ابوالعباس» ببر خواسته بود. درضمن یادم نره که فلان گاب هم جزو اطعمه نادره اس. برگردیم سر حرف قبلی. خرید و فروش ببر در چین ممنوعه. مخالفین این کار میگن نسل ببر رو به زواله. علتش هم اینه که همه چیزش مصرف دارویی داره. وقتی پرسیدم در مورد «ابوالعباس» این ببره چی میگی. گفت راسشو بخواهی «ابوالعباس» ببر پیر مرده بود. البته اشکال نداره چون ما سالی یکی یا دو تا از این جور سفارش ها بیشتر دستمون نمی رسه. پرسیدم چه مزه ای میده. گفت: والله چی بگم؛ مثل بقیه. پرسیدم خاصیتی هم دارد؟ گفت: بین خودمان باشه، نه. مردم دوست دارند برن پز بدن که مثلآ دیشب فلان ببر خوردن.  بعد خواهر نانسی خیلی با ژشت و اور و ادا گفت: «به جمهوری خلق چین خوش آمدید، اما بر حذر باشید از ببر!» بعد گفت: بله. این «ابوالعباس» ها را مث خیار توی سالاد از عرض برش میدیم و با ترشی خورده میشن. درضمن همین گروه سفارش بره تو دلی  آهو هم داده بود. میگن برای بشره و پوست خیلی خوبه. در این هنگام متخصص تغذیه دیگری جلو آمد و چیزی قرمزرنگ را که داخل لفافی پیچیده بودن نشون داد. اشتهام از دیدن اون حسابی کور شد و لازم شد که هرچه سریعتر خودمو بفردگاه برسونم. اما در عین حال پیش خودم گفتم: بابا، تعارف کردن. بده. دستشونا کوتا نکن. ولی  اینرا هم گفته باشم که چاکر در مورد این جور غذا ها خیلی دنده پهن تشتیف دارن. چونکه قبلآ سوسک سرخ کرده و چشم گوسفند و خیلی چیزهای دیگری را محض امتحان تناول کردم. در این وقت چشمم به دیس   «ابوالعباس» برش داده شده  گابه افتاد و با کمک انبر چوبی بدون  لولا که ما انگلیسی ها بهش میگیم «چاپ استیک» یک تیکه شو برداشتم و گذاشتم تو دهنم. یخ یخ بود. با احتیاط جویدم. منکه نفهمیدم چه مزه ای میداد ولی متوجه شدم که از لاستیک هم «جر» تره. خواهر نانسی نگاهی مادرانه بمن انداخت و گفت: یا ایها المخبر، بدان و آگاه باش که بر هر یک از افراد چین لازم ومبرهن است که کل یومآ  اندکی «ابوالعباس» گاب همچون آدامس کنج دهان بگذارن و بمکن. والسلام و نمه تمام.

 

--------------------------------------------------------------------------------

اندر انتقام جویی بی بی جان
در مورخه 23 مرداد جاری در ولایت «یوجین» از ایالت «اورگان» امریکا، مردی بعلت عصبانیت شدید از دست «گلفرندش» دق دلی خود را سر گربهء دخترک خالی کرد، و با تیغ موکت بری گربهء مسکین را اخته نمود. طبق گزارشات واصله مردک 31 ساله بازداشت شده است. عامل محرکه در این جرم چنین بوده است که «گلفرند» مردک خلف وعده کرده و شب جمعه ( شنبه شب بلاد کفر) بخانه «دولفرندش» که همانا این مردک باشد نرفت و بدین ترتیب موجبات خشم مردک را فراهم آورد. حال مرد ظالم سر خرده در هوس با استفاده از داروهای بی حسی انسانی گربهء بی تقصیر دخترک را بیهوش و سپس جراحانه و جلاد مآبانه با تیغ موکت بری گربه را اخته نمود. پس از حضور پلیس در محل، گربهء غرقه بخون به بخش اورژانس بیمارستان دامپرشکی شهر اعزام تا تحت درمان قرار گیرد. بعد از بازداشت «دولفرند»، معلوم شد که وی قبلآ هم مرتکب جرائمی شده است منجمله داشتن چند قبضه سلاح فاقد جواز و جلیقه ضد گلوله که فروش آن به افراد خلافکار قانونآ ممنوع می باشد. بی بی جان: ننه، مگه مرگش داشته که این گربهء بیچاره نا اخته کرده. تخصیر ایی گربه چی بوده. گنه کرد قاشخ زنی در طبس * نرفته بزندان پرید از قفس. ای فلان فلان شده جاش کجایه؟ مو که یک زن سیاه بسرم و زوروم نمیرسه. توکه ادعای مردی مکنی، پاشو و تقاص این گربهء مظلوما از ایی ظالم بگیر. هر چی خرجش باشه مو مودوم. برو صندوقچه مو یا از توی رختدون در بیار بذار جلوی مو. خدا خیرت بده. ننه، ایی سکه های «ژرژ» انگلیسه؛ ایی سکه هاهم ناصرالدین شاهیه. ایی النگوی ننه خودمه... حالا قمهء بابا بزرگ محرومتا ور دار و با سنگ چاقو دو تا دم شا خوب تیر کن. انول بگو ببینوم اگه گرفتنت چقدر بایس «دیه» بدی. بچه مرشد: والله، چی بگوم. گمون نوکنوم کافرا دیه قوبول کنن. اما اگه گیر افتادم همین دییه خودمانا مدوم. توی کتاب خودشما که سربخاریه نوشته: دیه یگ مرد درسه 100 تا شتره. ولی ما که نمی خاییم خودشا بقلت برسونیم. قصاص بایس بکنیم. زده بیضه های گربه نا ناقص کرده، ماهم بایس بزنیم بیضه هاشا ناقص کنیم.  دیه بیضه چپ 64 تا شتره، اما دیه بیضه راست  36 تا شتره که روهم میشه 100 تا شتر. بی بی جان: الهی که بیضه هاش رو سنگ غسار خونه بیفته، چه فرخ میون بیضه راست و چپ هس؟ بچه مرشد: آخه میگن بیضه چپ پسر درست موکنه و بیضه راست دختر. کلی با هم فرخ دارن. سیا بسر بیتره مث شما یا کاکل زری مث مو که شلک دایی جانش شده. بی بی جان: تو شلک همه مردهای تو کوچه هسی بغیر دایی جانت. بچه مرشد: دس ننم درد نوکنه.  اما دو تا بیضه رو هم میشه 100 تا شتر. بی بی جان: اگه دو تا بیضه میشه 100 تا شتر، خب، بزن خودشا بکش؛ راحت تره. خب، حالا بشین حساب کن چندتا سکه لازم دری برییه 100 تا شتر. بچه مرشد: ولله بیمه برییه  غلامت فوت و نخص عضم 50 میلیون تومن با سفارش این و اون میته. یعنی 100 تا شتر به 50 میلیون تومن.  پس یگ شترمیشه دومیلیون تومن.  بی بی جان: خب، حالا حساب کن یک سکه عنتیکه «ژرژ» 200 سال پیش انگلیس چند می ارزه؟ بچه مرشد: عنترنت مگه 700 دلار. اگه دلار باشه 931 تومن. بی بی جان: گورون حساب نوکن. دلاری 7 تومن حساب کردی یا 931 تومن ؟ بچه مرشد: مگه دری نفت میرفوشی. یگوختی نفتا میرفوختن بشکه ای یگ دلار تو گرجه فرهنگی سالم و ترش و خوشمزه نا تو تابسون می خریدی کیلویی 5 ریال. حالا دری نفتا میرفوشی 70 دلار عوضش گرجه فرهنگی هورمون زده نا که جلوی خرم بذاری نگاش نمی کنه میرفوشی کیلویی 3000 ریال.  این به اون در. خب،  دس بدخل هوشکی نزن که دکاندار خیلی خیلی بدش میایه. بعلاون، هرکه بامش بیشتر برفش بیشتر. بی بی جان: جون بکن بگو برییه اخته کردن ایی ظالم مو بایس چنتا «ژرژ»  یا سکهء ناصری بدوم؟ بچه مرشد: خذمت شوما عرض کنوم: جمعن 53705 دلار. میشه تقریبآ هشتاتا «ژرژ» عنتیکه. بی بی جان: باشه. طلا موخام برییه سر گور کی. بچه مرشد: بی بی جان، اینکه فقط یگ جفت سکه «ژرژه».  برییه چی بیخش سفت گرفتی؟ بی بی جان: ننه، صد ساله اینا نگر داشتوم و هی ذوقش کردم. ببین چه جیلینگ و جیلینگی موکنه؟ ببین ایی «ژرژ» چه قد و شمایلی دره. ببین چه برقی میزنه. حیف نیه اینا بدوم تو بری یگ سگی نا اخته کنی؟

 


--------------------------------------------------------------------------------

مشروطه یا مشروعه؟
در ولایت «هامیلتون» از ایالت «اوهایو» واقع در امریکا، بدستور قاضی محکمه، هیأت منصفهء پرونده ای خاص درخلال انتصاب موقت به این داوری، از خواندن هر گونه خبر روزنامه ای در باره پروندهء مفتوحه و همچنین تماشای سریال های تلویزیونی که با جرم و جنایت و محاکمه سر و کار دارد ممنوع شده اند. بنظر محکمه تماشای چنین برنامه های در خلال رسیدگی به پرونده مذکوز ممکن است استباطات غلطی را در ذهن هیأت ژوری یا منصفه ایجاد کند ولو اینکه این نوشته ها یا فیلم ها تخیلی باشند. چهارشنبه،24 مرداد ماه 86، رئیس قوه قضاییه از عملکرد اقتصادی و اداری دولت بدین شرح انتقاد کرده است: توقف برخی از قرارداد ها، "تغییر مکرر مدیر و وزیر"، کندی روند خصوصی سازی،  رشد بخش دولتی و افزایش شمار حقوق بگیران، نادیده گرفتن منافع ملی؛  منجر شدن شعار مبارزه با فساد با جلوگیری از اجرای قراردادهای خارجی، و ایجاد ضرر و زیان ناشی از عدم اجرای تعهدات؛ برخورد با مدیران متخلف و منجر شدن  بایجاد عدم " انگیزه" در آنان؛ برکنار کردن مدیران کارآمد به دلیل تخلفات کوچک؛ بکار گیری "آدم های بی عرضه" بجایی آنان و بالاخره عدم بهره برداری از امکانات اقتصادی کشور. درست 100 سال پیش سلطنت مشروطه در ایران جانشین حکومت هایی یکهزار و چند سالهء معروف به استبدادی گردید. گرچه بحث در این زمینه طولانی است، اما مختصرآ مقدمه ای را باید با کلمه مشروطه شروع کرد. در لغت نامه دهخدا آمده است: مشروطه نوعی حکومت (است) که در آن وضع قوانین به عهده مجلس یا مجلسین باشد و دولت مجری آن قوانین محسوب میگردد. در همین مآخد آمده است که لغت مشروطه از عربی گرفته نشده است و ظاهرآ اول ترکان عثمانی این لغت را بوجود آورده اند. در پاورقی همین مأخد دو لغت لاتین نوشته  شده است: «Conditional»  و «Constitutional» که به ترییب معنی «مشروط» و «اساسی» را میدهد.  گرچه در راه مشروطه شدن سلطنت خودکامه باشکال و عناوین مختلف، جامعه متحمل تلفات زیادی شده است، و لی بنظر میرسد که کلیه مجریان این امر از یک حقیقت اظهر من الشمس غافل بودند و اصلآ پی بمفهوم واقعی و نتیجهء مشروطه که همان « Constitutional» است نبردند. مظفرالدین شاه قاجار فرمان مشروطه را در سال 1285 شمسی امضا کرد. محمد علیشاه (1906-1909) مجلس شورا را بتوپ بست. شیخ فضل الله نوری که مخالف مشروطه بود می گفت: سلطنت باید مشروعه باشد نه مشروطه  مشروعه همان شرع اسلام است و سلطنت  همانند گذشتهء یکهزار و چند ساله باید براساس قوانین شرع باشد و لا غیر. از قادسیه، بسال 635 میلادی، تا 1906 و صدور فرمان مشروطه یعنی 1271 سال بجز جنگ و کشت و کشتار کار دیگری در تاریخ ثبت نیست. طاهریان (873-820) صفاریان (876-908) سامانیان (874-999) آل زیار (928-1043) آل بویه (934-998) غزنویان (962-1067) همه خطبه را بنام خلیفه بغدادآغاز میکردند. از طرف دیگر بعداز چهار خلیفه راشدین، دو سلسه برپا شد. اینان بنام خلیفه مسلمین برتمام ممالک اسلامی حکومت میکردند که عبارت بودند از خلفای بنی امویه (660-750) و بنی عباس (750-1258). در خلال این مدت سرهای زیادی برخاک افتاد که دراین میان میتوان از «بابک» و «مازیار» و غیره نام برد. این تشکیلات عاقبت بدست هلاکو خان مغول در هما ن سال انقراض بنی عباس یعنی 1258 میلادی ریشه کن شد. از آن پس دیگر خلیفه ای در بغداد بر تخت ننشست که بر مسلمین حکومت کند ولی از آن تاریخ ببعد یعنی 648 سال دیگر هم فقط سیل خون در دشت و دمن جاری شد تا اینکه تاریخ میلادی رسید به 1906 میلادی و مشروطه بر پاشد. از مشروطه تابحال هم چنین بوده است: 14 سال ادامه قاجاریه؛ 58 سال پهلوی؛ 29 سال جمهوری اسلامی. (این مطلب شاید ادامه پیدا کند)

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

ما و مار و زندگی
دارالحکومه است، واقع در شمال غربی امریکا بر ملا شد که مار و لو سرکنده بازهم  مهلک و خطرناک میباشد. واقعه از این قرار است که مردی 53 ساله شب هنگام و بوقت کاه و یونجه دادن به اسبها، صدای فش و فش مار زنگی بطول یک ونیم متر را شنید. این مرد باتفاق پسر 27 ساله اش با استفاده از شلنگ آب، مار را در جا تثبیت کردند و سپس با بیل سر مار را قطع نمودند. محض احتیاط چند ضربهء اضافی هم بر پیکر او وارد آوردند. در خلال این ضربه زدن ها، سر مار زیر وانت افتاد. این مرد میگوید وقتی خم شدم تا سر ماررا بردارم سر کنده دهان باز کرد و انگشتم را گرفت و  قفل شد. البته با تکان های پیاپی سر مار از انگشتم جدا شد. بعدآ همسرم اصرار کرد که به بیمارستان برویم. میگوید هنوز ده دقیقه از این اتفاق نگذشته بود که احساس کردم زبانم متورم شده است. آمبولانس خبر کردند و به بیمارستانی واقع در «ریچلند»، 30 کیلومتر ی محل سکونتمان، رفتیم. در اینجا شش فقره  سرم تزریق کردند. مارگیر مارشناس شهر گفته است: کاکو، مه که شاخ در آوردوم. تا بحال نشنیده بودوم که سر بریده مار بتونه گاز بگیره. قصه مار و حوا از تورات کتاب مقدس کلیمیان: سرانجام خدا فرمود: "انسان را شبیه خود بسازیم، تا بر حیوانات زمین و ماهیان دریا و پرندگان آسمان فرمانروایی کند." آنگاه خداوند از خاکِ زمین، آدم را سرشت. آنگاه خداوند آدم را به خواب عمیقی فرو برد و یکی از دنده هایش را برداشت و جای آن را با گوشت پر کرد، واز آن دنده، زنی سرشت واو را پیش آدم آورد. خدا روز هفتم را برکت داده، آن را مقدس اعلام فرمود، زیرا روزی بود که خدا پس از پایان کار آفرینش آرام گرفت. مار از همهء حیواناتی که خداوند به وجود آورد، زیرکتر بود. روزی مار نزد زن آمده، به او گفت:" آیا حقیقت دارد که خدا شما را از خوردن میوهء تمام درختان باغ منع کرده است؟"زن در جواب گفت:" ما اجازه داریم از همهءدرختان بخوردیم، بجز میوهء درختی که در وسط باغ است.خدا امرفرموده است که از میوهء آن درخت نخوریم و حتی آن را لمس نکنیم و گرنه می میریم."مار گفت:"مطمین باش نخواهید مرد! بلکه خدا خوب می داند زمانی که از میوهء آن درخت بخورید،چشمان شما باز می شود و مانند خدا می شوید و می توانید خوب را از بد تشخیص دهید." آن درخت در نظر زن،زیبا آمد و با خود اندیشید: "میوهءاین درخت دلپذ یر می تواند خوش طعم باشد و به من دانایی ببخشد."پس از میوهء درخت چید و خورد و به شوهرش هم داد و او نیز خورد. آنگاه چشمان هر دو باز شد و از برهنگی خود آگاه شدند، پس با برگهای درختِ انجیر پو ششی برای خود درست کردند. عصر همان روز، آدم و زنش ،صدای خداوند را که در باغ راه می رفت شنیدند و خود را لابلای درختان پنهان کردند. خداوند آدم را ندا داد:" ای آدم، چرا خود را پنهان می کنی؟" آدم جواب داد:"صدای تو را در باغ شنیدم و ترسیدم، زیرا برهنه بودم، پس خود را پنهان کردم."خداوند فرمود:" چه کسی به تو گفت که برهنه ای؟ آیا از میوهء آن درختی خوردی که به تو گفته بودم از آن نخوری؟"آدم جواب داد:"این زن که یار من ساختی، از آن میوه به من داد و من هم خوردم." آنگاه خداوند از زن پرسید:" این چه کاری بود که کردی؟" زن گفت:"مار مرا فریب داد."  پس خداوند به مار فرمود:"بسبب انجام این کار، از تمام حیوانات وحشی واهلی زمین ملعونتر خواهی بود. تا زنده ای روی شکمت خواهی خزید و خاک خواهی خورد. بین تو و زن، و نیز بین نسل تو و نسل زن، خصومت می گذ ارم. نسلِ زن سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنهُ وی را خواهی زد." آنگاه خداوند به زن فرمود:" درد زایمان تو را زیاد می کنم و تو با درد فرزندان خواهی زایید. مشتاق شوهرت خواهی بود و او بر تو تسلط خواهد داشت." سپس خداوند به آدم فرمود : چون گفته زنت را پذیرفتی و از میوهء آن درخت خوردی که به تو گفته بودم از آن نخوری، زمین زیر لعنت قرار خواهد گرفت و تو تمام ایام عمرت با رنج و زحمت از آن کسب معاش خواهی کرد. از زمین خار و خاشاک برایت خواهد رویید و گیاهان صحرا را خواهی خورد. تا آخر عمر به عرق پیشانی ات نان خواهی خورد و سرانجام به همان خاکی باز خواهی گشت که از آن گرفته شدی، زیرا تو از خاک سرشته شدی و به خاک هم بر خواهی گشت. آدم، زن خود را حوا ( یعنی زندگی) نامید ، چون او میبایست مادر همه زندگان شود.  پس خداوند او را از باغ عدن بیرون راند تا برود و در زمینی که از خاک سرشته شده بود، کار کند. بدین ترتیب او آدم را بیرون کرد.


 

طنز پیام کوتاه

اگه نیوتون قبل از مرگش چشماهی تو رو دیده بود معنای حقیقی جاذبه را می فهمید.

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

از شرکت فرش مزاحمتون میشم ! اجازه میدی دلمو فرش زیر پات کنم تا هیچ جا جز دل من پا نذاری...

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

 آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم . از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم. تقصیر کسی نیست که این گونه غربیم. شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم.

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

اگه کتاب زندگی چاپ دوم داشت هیچ وقت نمی ذاشتم با غلط چاپ بشه.........

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

 در دنیا 3 چیز را دنبال کن : 1- دوست داشتن را برای تجربه.2- عاشق شدن برای هدف.3- فراموش کردن برای قبول واقعیت.

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

میدونی زیباترین هنر ، هنر عشق ورزیدن است، اما از آن زیبا تر بی صدا گ و ز ی ن است...!!!!!

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

ساده نوشتن چون ساده زیستن زیباست پس ساده میگویم تا ابد دوستت دارم.

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

یه عده آخوند رو داشتن می بردن بهشت یهو یه نیسان پر از حیون های جور واجور تخته گاز از بهشت میان بیرون .یکی از آخوندا میپرسه این دیگه چی بود؟میگن حضرت نوح بود کشتی شو فروخته نیسان خریده.....!!!

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

 زندگی گرمی دلهای به هم پیوسته است تا در آن دوست نباشد همه درها بسته است...

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

 @ٌ%^*)(_+_++_[]**&؛؛^،^آ«??ل،؛،،ریال%$^&^*&)

 

((()__&^^%%$$#&)(_+_+)**&&%

 

$#$#$@#@%&,آ)ـ[__+_*&^%%$$ِ,()_[()&&*^^

 .

.

.

.

این رو فرستادم تا مشغول باشی و دست تو دماغت نکنی.

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

هر چی عشقه با نگینش هر چی خوبه بهترینش آسمونا با زمینش همشون فدای تو.

   ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

ترکه زنگ میزنه خونه دوست دخترش،‌ بابای طرف گوشی رو برمیداره، هول میشه میگه: ‌ساعت شانزده و پنجاه و چهار دقیقه

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

Migan Labkhand Rabti Be Marg Nadare Vali To LaBekhand BezanTa Man Barat Bemiram

  ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

خانمه با یقه باز سرشو خم میکنه به تاکسی میگه: اقا ستارخان میخوره؟ راننده میگه: چرا ستارخان بخوره خودم میخورم

   ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

خدا میدونه که من :فقط تو رو دوست دارم, خدا میدونه که تو تنها عشق منی!خدا میدونه که فقط تو رو می پرستم !خدا میدونه که من این اس ام اس رو تا حالا واسه چند نفر فرستادم

 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛ یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

ریزش موی خود را به دست خدا بسپارید....شامپو یدالاه...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

من الان روی تختم...بیا پیشم دراز بکش میخوام دستتو بکنم توی....

.

.

.

.

.

.

.

.

.

دماغم...آخه خیلی میخاره...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

یه ضرب المثل رشتی میگه:

رسیدی خونه بزن تو گوش زنت!!!

تو نمیدونی واسه چی زدی...اما اون میدونه چرا خورده...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

میدونی فرق تو با اس ام اس چیه؟

اس ام اس رو اگه دوبار بدی تکراری میشه...اما اگه تو دو بار بدی " دمت گرم...حال دادی!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

به مناسبت سال اتحاد ملی : لر و ترک و کرد رشتی همه خرن...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

5حقیقت زندگی:

1) تو نمیتونی همه دندوناتو با زبونت لمس کنی.

2) همه احمق ها بعد از خوندن اولین حقیقا اونو امتحان میکنن.

3) حقیقت اول یه دروغه.

4) الان تو یه لبخند زدی چون یه احمقی.

5) به زودی این اس ام اس رو واسه یه احمق دیگه میفرستی.

6) تو که هنوز نیشت بازه...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

زن دوم مثل انرژی هسته ایی میمونه...با اینکه حق مسلم ماست اما اجازه دستیابی به ما نمیدن...

حتی در حد تحقیقات...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

دلم برای ک"*"س"*"ت میسوزه...

از فکرش بیرون نمیام...اینکه دیگران باهاش چه کردن...ک"*"س"*"ت خیلی مظلوم بود...اگه جان والجان نبود حتما ک"*"س"*"ت میمرد...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

در این دنیا که عشق دیگه مفهومی نداره...تو صحرای قلب من "تو تنها شتری...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

میدونی فرق تو با فرقون چیه؟

اون گل میبره....تو دل....!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

3

3

3

3

3

3

3

برو پایین سر کار نیستی...

3

3

3

3

3

3

3

3

3

یه کم دیگه بری میرسی " باور کن سر کار نیستی...

3

3

3

3

3

3

3فارشی دوست دارم...

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

قزوینیه یه روبات میخره "فروشنده میگه : شکمش ماشین لباس شوییه دستشم جاروبرقی...

فرداش قزوینیه میاد میگه :پدرسگ چرا نگفتی ک"*"و"*"ن"*"ش چرخ گوشته...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

......

...

.

........

....

...

..

.....

مشترک گرامی دسترسی به این اس ام اس امکان پذیر نمیباشد...!!!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


*و در آخر یک اس ام اس زیبا*:

دنبال کسی نباش که بتونی باهاش زندگی کنی...دنبال کسی باش که نتونی بی اون زندگی کنی...

 

طنز مردانه

چرا مردها.....(طنز) :                                    

1-چرا مردها دارای وجدان پاکی هستند؟
به این دلیل که هیچ گاه از آن استفاده نمی کنند

2- چرا مردها همیشه خوشحالند؟
چون آدم های بی خیال فقط می خندند

3- چرا روانکاوی مردها خیلی سریع تر نسبت به خانم ها انجام می پذیرد؟
زیرا هنگامیکه زمان بازگشت به دوران کودکی فرا می رسد، مردها همان جا قرار دارند

4- اگر یک مرد و یک زن با هم از یک ساختمان 10 طبقه به پایین بیفتند کدامیک زودتر به زمین میرسد؟
خانم، چرا که آقا راه را گم می کند

5- شباهت آقایون با آگهی های بازرگانی چیست؟
شما نمی توانید یک کلمه از حرف های آنها را باور کنید و هیچ چیز برای زمانی بیش از 60 ثانیه دوام نمی آورد

6- ورزش کنار دریای آقایون چیست؟
هر موقع خانمی را در بیکینی می بینند شکم هایشان را تو می دهند

7- به یک مرد با نصف مغز چه می گویند؟
با استعداد

8- فرق بین نرخ اوراق بهادار با مردها در چیست؟
نرخ اوراق بهادار رشد می کند

9- خدا بعد از خلق مرد ها چه گفت؟
من می تونم کارمو بهتر از این انجام بدم

10- 2 دلیلی که مردها به مسائل کاری خود فکر نمی کنند
1- فکری ندارند 2- کاری ندارند

11- در آمریکا به یک مرد باهوش و با استعداد چه می گویند؟
توریست

12- اگر آقایون هم باردار می شدند آنوقت
خدمات پزشکی در مغازه های خواروبار فروشی هم ارائه می شد

13- آیا شنیده اید که مردی مدال طلای المپیک را از آن خود ساخت؟
او بعدا آنرا برنز رنگ کرد

14- یک وضعیت غیر قابل کنترل چیست؟
144 مرد در یک اتاق

15- برای درست کردن پاپ کُرن به چند مرد نیاز است؟
3 تا، یک نفر ماهیتابه را بر روی گاز نگه میدارد و دو نفر دیگر گاز را تکان میدهند تا گرما به تمام سطح ماهیتابه برسد

16- آقایون لباس هایشان را چگونه دسته بندی می کنند؟
''کثیف'' و '' کثیف اما قابل پوشیدن''

17- تنها یک مرد می تواند یک ماشین ارزان قیمت 2 میلیون تومانی بخرد و
یک سیستم صوتی 4 میلیون تومانی بر روی آن نصب کند

18- زمان با ارزش مردها در کنار همسرانشان چگونه می گذرد؟
ملافه را روی سرشان می کشند و می گویند ''تو خیلی نازی عزیزم''

19- یک خانم 35 ساله به بچه دار شدن فکر می کند، یک مرد 35 ساله به چیزی فکر می کند؟
به قرار گذاشتن با بچه ها

20- شما به مردی که همه چیز دارد چه میدهید؟
زنی که به او نشان دهد چگونه می تواند از آنها استفاده کند

21- چرا عنکبوت های سیاه پس از جفت گیری، جفت خود را می کشند؟
به این خاطر که می خواهند قبل از شروع خرخر جلوی آنرا بگیرند

22- چرا مردان تنها در نیمی از زندگی خود با بحران مواجه هستند؟
زیرا آنها در تمام طول زندگی خود در دوران نوجوانی به سر می برند

23- آینده نگری یک مرد چگونه مشخص می شود؟
به جای یک بطری 2 بطری مشروب بخرد

24- رفتن به بار مجردها چه فرقی با رفتن به سیرک دارد؟
در سیرک کسی صحبت نمی کند

25- چرا مردها به دنبال خانمهایی هستند که هیچ گاه قصد ازدواج با آنها را ندارند؟
به همان دلیلی که آدمها ماشینی را دنبال می کنند که هیچ گاه نمی توانند در آن رانندگی کنند
26- شما با مرد مجردی که تصور می کند بهترین هدیه خدا نصیب او شده چه می کنید؟
او را مبادله می کنی
م
27- چرا آقایون مجرد جذب خانم های با هوش می شوند؟
دو چیز مخالف نسبت به هم کشش دارند

28- شباهت آقایون با ماشین چمن زنی در چیست؟
هر دو خیلی سخت به کار می افتند، در هنگام کار سر و صدای زیاد ایجاد می کنند و حتی نیمی از وقت را هم نمی توانند به درستی کار کنند

29- فرق یک شوهر جدید با یک هاپوی جدید در چیست؟
بعد از یک سال هاپو هنوز هم از دیدن شما به هیجان می آید

30- نازکترین کتاب دنیا چه نام دارد؟
چیزهایی که مردان در مورد زنان می دانند

حالا جای کلمه ی مرد رو با زن عوض کن دوباره بخون

لبخند

عجب زلزله خفنی بود  نوکیا یاد بگیر ویبره خدا اینجوریه


------

* ترکه به زنش میگه برو مهرتو بزار اجرا خونه بخریم!

------

* ترکه یه پلیس رو میکشه زنگ میزنه 110 میگه:میبینم که 109 نفر شدین

------

* به ترکه می گن اگه یه دختره خوشگل و باحال بهت راه بده چی کار می کنی ...؟می گه ازش سبقت می گیرم

------

* ترکه شب عروسیش نمیدونه به زنش چی بگه ...میگه خانوادت میدونن تو اینجایی؟؟

------

* دختره از ماه عسل بر میگرده میشینه رو مبل پاشو میندازه رو هم. این پاش به اون پاش میگه چه عجب از اینورا؟!!

------

* یک روز به یه ترکه میگن با سی دی جمله بساز
میگه دیروز خواهرتو دیدم
میگن پس سی دیش کو
میگه فردا به بازار میاد

------

* تهرانیه تو حج پرده ی کعبه رو گرفته بوده میگفته خدایا توبه دیگه واسه ترکا جوک نمیسازم...یه ترکه زد رو شونش گفت داداش قبله کدوم طرفه؟! فارسه داد میزنه: خدایا خاطره که میتونم تعریف کنم؟

------

* خره وسط جنگل داد میزنه: من شیر میخورررررم.. پلنگ میخورررم..... گرگ میخورم..... شیره از پشت درخت میاد بیرون، خره میگه بعضی وقتها گه زیادی هم میخورم!!

------

* ترکه تو خیابون یه زنه رو ماچ می کرده پلیس میاد میگه چه غلطی داری می کنی میگه: معلم کلاس اولمه

------

* ترکه میخواسته بچش رو نصیحت کنه! میگه: چند سالته؟
بچش میگه: 16 سال !
ترکه میگه : خاک بر سرت الان هم سن سالات 30 سالشونه!

------

* از ترکه می پرسن نظرت درباره بند گردنیه موبایل چیه ؟ میگه خیلی خوبه . فقط موقع شارژ چند ساعتی آدمو علاف میکنه

------

* رشتیه میره تو یک خانه فساد، زنشو اونجا می بینه: میزنه زیر گریه زنش میگه: چی شده؟ رشتیه میگه منو ببخش منو اغفال کردن

------

* به رشتیه میگن تو به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری ؟ میگه 100% آخه من خودم 2 سال بعد از مرگ پدرم به دنیا اومدم

------

* یه ترکه تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه : ا...این چه آشناست ! بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه : فهمیدم ... این همون کره خریه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من !

------

* میدونی چرا خرا همیشه سرشون پاینه؟ چون ترک ها براشون آبرو نذاشتن

------

*  یه اقایی با صدای بلند میگه اصغر اقا بچه ات مرد, ترکه از پنج طبقه خودشو پرت میکنه پایین, به طبقه چهارم که میرسه به خودش میگه اصلا من بچه ندارم که, به طبقه سوم که میرسه میگه من زن ندارم که, به طبقه دوم که میرسه میگه بخدا من اصغر آقا نیستم

------

* به ترکه میگن : راسته میخوای زن بگیری میگه : اگه راست نبود زن میخواستم چیکار

------

* می دونی قزوینی ها شب های پنج شنبه برای مردشون چی خیرات می کنن؟....... چی توز حلقه ای

------

* به قزوینیه می گن شیرین ترین خاطره زندگیت چیه؟ می گه یه عروسی رفتیم مردا و پسرها قاطی بودند

------

* ترکه داشت با یه خره شطرنج بازی میکرده یکی رد می شه میگه عجب خر باهوشی، ترکه میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم !

------

* قزوینیه جلو آینه لخت میشه... خودشو میبینه، میگه: یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم!

------

* ترکه میره تو کوچه بن بست فکر میکنه آخر دنیاست خودکشی میکنه

------

* ترکه به دیواره اتاقش عکس یه گور خر زده بوده یه روز دوستش بهش میگه این عکس کیه زدی به دیواره اتاقت میگه عکس بابامه موقعی که تو یوونتوس بازی میکرد

------

* رشتیه زنش میره تهران حامله برمیگرده اسم بچشو میزاره هدیه تهرانی

------

* ترکه میگه عجب مملکت خر تو خریه من تا حالا سه بار رفتم سربازی کسی نفهمیده


------------------------------
شرکت نفت ، اداره پست و پلیس 110 در بیانیه مشترکی از هموطنان آذری زبان در خواست نمودند که کارتهای سوخت وسایل نقلیه خود را پرس نفرمایید.

------------------------------
آنکـــــــه دائم هوس سوختن مـــــا می کرد****** کـــــــاش بنزین مرا نیـــــز مهیــــــــــا می کرد!
پمپ بنزین و صف و کارت و منِ پیت به دست***** کــــــاش می آمد و از دور تماشا می کرد

------------------------------
یه روز ترکه میره دندونپزشکی و به دکتره میگه: آقای دکتر!من این دندونم درد میکنه.دندونپزشکه هم یه کم نگاه میکنه و بعد دندونه رو میکشه. بعد ترکه میزنه زیر خنده و میگه: گولت زدم!، خرت کردم؛!! اون یکی دندونم بود

------------------------------
به ترکه میگن: با «زنبور و خر و گاو» جمله بساز،‌ میگه: زنبور خره، گاو منه
به ترکه میگن با (قباد) جمله بساز.یارو میگه:بزن بزیم به سزعت برق و باد

------------------------------
بچه تهرانی:مامان نهار چی داریم؟ مادر با عصبانیت:زهر مار بچه:اخ جون از شر املت راحت شدیم

------------------------------
ترکه مربی فوتبال میشه شماره ?? رو میاره بیرون ...دوتا پنج میفرسته تو زمین !!!

------------------------------
ترکه قهرمان شنا میشه.ازش میپرسن شما از کجا شروع کردین؟ میگه والا ما ...از زمینهای خاکی .

------------------------------
ترکه از خواب پا میشه میزنه پس کله خودش به خودش می گه: چطوری حیوون ؟!!.

------------------------------
از رشتیه می‌پرسن: پارسال روز زن چه کادویی به زنت دادی؟ میگه: بردمش کیش. میگن: ای ول بابا، دمت گرم، خوب حالا امسال چیکار می‌کنی؟ میگه: میرم میارمش

عشقولانه..!

عشق ناتمام میگوید: من تو را دوست دارم چون به تو نیاز دارم . عشق تمام میگوید: من به تو نیاز دارم چون تو را دوست دارم

------------------------------
گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم که دگر باره از این
گونه خطاها نکنم بوسه دادی وچو برخواست
لبم از لب تو توبه کردم که دگر توبه بی جا نکنم

------------------------------
زمان! به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست.... بوسیدن
قول ماندن نیست..... و عشق
ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست

------------------------------
دوست داری بگم می خوام هر روز صبح با صدای تو بیدار بشم........بعد بفهمی با ساعتم بودم!!!!!!دوست داری بگم چرا رفتی؟؟؟؟ بعد بفهمی با برق بودم!!!!دوست داری بگم هرجا باشی پیدات می کنم..... بعد بفهمی با دسته کلیدم بودم!!!!! دوست داری بگم دوستت دارم بعد فکر کنی با........نه! ایندفعه با خودت بودم..!

------------------------------
زندگی کتابی است پرماجرا ، هیچگاه آنرا به خاطر یک ورقش دور مینداز

------------------------------
قیمت میوه در میادین تره بار به شدت افزایش یافت. قدر خودتو بدون هلو

------------------------------
می دونی آماره ازدواج در چه حیونی بیشتر است ؟ تو حلزون چون هم خونه داره هم ماشین

------------------------------
قدرت دید خانومها: یک تار مو را روی کت شوهرشون میبینن اما یه تیر چراغ برق را هنگام رانندگی نمیبینن

------------------------------
زندگی مثل دوچرخه سواری است . مادامی که رکاب بزنی زمین نمی خوری

------------------------------
جهان بیش از ? میلیارد نفر جمعیت داره...عجب...اونوقت یکی نیست به من احمق بگه: چرا واسه تو مسیج می‌فرستم

------------------------------
رفاقت قصه تلخی است که از نامش گریزانم

------------------------------
بالاترین امتیاز جوانی، مستی و بی‌خبری است. (آندره ژید)

------------------------------
معلم همچو شمعی است که میسوزد و هوا را آلوده می کند پس بیاییم دست به دست هم دهیم و معلم ها یمان را گازسوز کنیم

------------------------------
جایگاه ما در هیچ سرزمینی نیست، جایگاه ما حتی در کره زمین هم نیست، منزل حقیقی ما قلب کسانی است که دوستشان داریم و دوستمان دارند

------------------------------
مئلم اظیضم، اض اینکح برایم ضهمط کشیدی، دیکطح یادم دادی، از تو ممنونم

------------------------------
یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره

------------------------------
10مت گرم 9کرتم 8شیشتم 7فتیرتم 6سشه ی نوشابتم 5نچرتم 4کرتم 3پایتم 2وست دارم 1دنیا

------------------------------
دوستت داشتم ... یادت هست؟
گفتم دوستت دارم ...
و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن.
رفتم تا بزرگ شوم
اما آنقدر بزرگ شدم
که یادم رفت دوستت دارم.

------------------------------
صرفه جویی در مصرف برق
لطفا چراغ آیدی یاهو یتان را خاموش کنید مخصوصا کسانی که چند تا آیدی دارند.
شرکت برق

------------------------------
خدایا او را که در تنها ترین تنهاییم تنهای تنهایم گذاشت
در تنهاترین تنهاییش تنهای تنها نذار

------------------------------
چیه فکر کردی یک 1 اس ام اس جدیده ؟ یا فکر کردی کارت دارم ؟ نه بابا فقط می خواستم بگم دوستت دارم

-------------------------------
دوای همه دردها نیکی است ، به شرط آنکه ندانند شما نیکید
وگرنه نخواهند گذاشت نیک بمانید .

------------------------------
گذشته کتابی است که باید بارها خواند واز ان تجربه امو خت
اینده کتابی است که اکنون توسط تو نوشته می شود بکوش تا
انچه را می نگاری بعد ازخواندنش لذت ببری..

------------------------------
بی تو هر گز نمی توانم بمیرم
...
....
.....
پس بیا با هم گور به گور بشیم!!!

------------------------------
هیچ گاه چشمانت را برای کسی که مفهموم نگاهت را نمی فهمد گریان نکن...

------------------------------
یکی دلش به حال ماهی میسوزه،یکی دلش به حال ماهیگیر میسوزه اما هیچکس دلش واسه تو که سر قلاب بسته شدی نمیسوزه

------------------------------
امشب میخوام طی یه عملیات شهادت طلبانه
.
.
.
.فدات شم

------------------------------
دیشب خواستم واسه دل خودم فال بگیرم وقتی فالنامه رو باز
کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دل من نداشت تازه
فهمیدم که دلم مال خودم نیست

------------------------------
اگه فکر کردی بری قید چشاتو میزنم
اگه فکر کردی ازت به اسونی دل میکنم
.
.
.
برای اولین بار تو عمرت یه فکر درست کردی!!!!

------------------------------
ای مسیج که میروی به سویش از جانب من برین به رویش

------------------------------
مژده به آقایان : پژو 405 بدون ایر بگ ‏- بدون کمربندایمنی – آماده آتش سوزی بدون دلیل – بهترین عیدی برای همسر دلبندتان

------------------------------
همیشه دو درس را در زندگی خود به یاد داشته باشید: 1- جسارت در بیان عقیده 2- جرأت در پذیرش اشتباه

------------------------------
خیلی دوستت دارم. یه روز میام دنبالت تا با هم بریم یه جای دور که دست هیچ کس بهمون نرسه.
قربانت عزرائیل

------------------------------
به رشتیه با اس ام اس میگن زنت خونه همسایه هست.رشتیه هم اس ام اس میزنه که خاک بر سر کسی که اس ام اس تکراری بده

------------------------------
بخشندگی را از گل بیاموز، زیرا حتی ته کفشی که لگدمالش می‌کند را هم خوش بو می‌کند

------------------------------
میدونی بنی‌آدم اعضای یکدیگرند یعنی چی؟ یعنی مثلا تو جیگر منی

------------------------------
پیام تبریک ترکها: حلول ماه مبارک نوروز بر تمامی فجر آفرینان عرصه ایثار و پیروان آن حضرت صلوات!!!!!!!

------------------------------
خیلی بی فرهنگ و بی شعوری................... در جامعه امروز بیداد می کنه

------------------------------
صفحه رو بده پایین!!........... خوب حالا بده بالا .........!!!! ====>(ورزش اس ام اسی)

------------------------------
شعری از ملک الشعرای اعتیاد
نعشگی بوی شقایق می دهد
بوی معتادان عاشق می دهد
من که روزی یک نخودحب می کنم
روزخود با نعشگی شب می کنم
تل فروشی کارمردان خداست
تل فروش ازخیل معتادان جداست
شیره یعنی یک بیابان مستان
روز پنج شنبه کنار دوستان
جان ما ازشیره برافلاک بود
فکر و ذکر و عشق ما تریاک بود
تا زغالی را به انبرمی گرفت
جان معتادی ز تل گر می گرفت
منقل از صد ها عسل شیرین تر است
مرفین از تریاک سوخته بهتر است
کاش راز تل برایم فاش بود
کاش کل کهکشان خشخاش بود!!

------------------------------
پنج میژگی دودول :
1. سرش رو به خاطر اسلام میده
2. در مقابل بد حجابی قد علم میکنه
3. انسان سازه
4. همه رو با یه چشم نگاه می کنه
5. راه راست رو میره

------------------------------
از قزوینیه می پرسن چرا حال نداری ؟
میگه آخه یه هفتس سکس با زنم نداشتم
میگن زنگ پریوده ؟ میگه نه اسهاله

------------------------------
عزیزم امیدوارم عمرت مثل دستمال توالت باشه
دراز
سفید
مفید !!!

------------------------------
پلیس بین الملل اعلام کرد نشون مخصوص میتی کمان توسط قزوینی ها سرقت شده ... موظب باشید احترام نگذارید

------------------------------
ترکه زنش رو تو فیلم بد می بینه
میگه خدا رو شکر که فیلم بود !!!

------------------------------
اگه گفتی چرا دخترا موبایل رو روی سینه هاسون آویزون می کنن ، ولی پسرا توی جیب شلوار می زارن ؟
چون موبایل هم رو تپه خوب آنتن میده ، هم کنار دکل

------------------------------
بستنی در قیف و کس لای پا هر دو را لیس زدن اما این کجا و آن کجا
کارگر در زیر کار و دلبر در زیر یار هر دو نالان اما این کجا و آن کجا
خشت خام و سینه دختر هر دو را کالند اما این کجا و آن کجا

------------------------------
قانون 17 نیوتون : چه وقت سرعت صوت ار نور بیشتر می شود ؟
جواب : وقتی خایت لای در گیر می کنه

------------------------------
رمز رو وارد کن تا وارد قلبم شوی
****
رمز رو اشتباه وارد کردی سوار کیرم شدی !!!